همت والا برای خدمت به میهن
گوشهای از زیست نامه دکتر محمدرضا نوری دلویی استاد دانشگاه علومپزشکی تهران بنیانگذار پژوهشگاه ملیمهندسی ژنتیک و زیستفناوری در ایران
استاد محمدرضا نوری دلويی ، در بيستم بهمن سال ۱۳۲۸ در يكی از روستاهای گناباد به نام «دلويی» و در خانوادهای كشاورز چشم به جهان گشود. استاد نوری دلويی تحصيلات ابتدايی را در دبستان شيبانی واقع در روستای دلويی در سال ۱۳۴۱ بهپايان رساند و در سال ۱۳۴۷ ديپلم خود را در رشتهی تجربی با كسب رتبه نخست (از دبيرستان ناصرخسرو گناباد) اخذ كرد. سپس به دانشكده علوم دانشگاه تهران در مقطع ليسانس زيستشناسی وارد شد. علاقه به پژوهش در مسائل زيستشناسی و به ويژه ژنتيک موجب شد تا به اين رشته بپردازد.
او پس از اخذ مدرک ليسانس، با کسب رتبهی نخست كنكور فوقليسانس شاخهی راديوبيولوژی و ژنتيک، وارد IBB (مركز بينالمللی تحقيقات بيوفيزيک و بيوشيمی) دانشگاه تهران شد. مركزی كه در آن زمان تازه تأسيس شده بود و از جايگاه بسيار بالايی در علوم سلولی و مولكولی روز برخوردار بود. پس از حدود سه سال تحصيلِ تمام وقت در مقطع كارشناسي ارشد، با استفاده از بورس شاگرداولی كه به ایشان تعلق میگرفت، برای ادامهی تحصيل به خارج از كشور رفت.
استاد نوری دلويی در سال ۱۳۵۴ از ميان بيش از ۲۰ مركز دانشگاهی در اروپا و امريكا كه به استاد پذيرش داده بودند، به دانشگاه ايالتی ميشيگان آمريكا رفت و حدود شش سال بهشكل تمام وقت به تحصيل پرداخت و در تيرماه ۱۳۶۰ با دريافت دكترای تخصصی در رشتهی ژنتيک مولكولی پزشكی، به كشور بازگشت؛ بدين ترتيب او از پيشگامان دانش و فن مهندسی ژنتيک و نخستين فردی است كه پس از تولد اين دانش و فن و بهرهگيری وسيع از آن در زمينهی ژنتيک مولكولی پزشكی، برای ايفای وظيفهی تاريخی خود، با چشمپوشی آگاهانه از همهی پيشنهادهای شفاهی و كتبی فوقالعاده جذاب علمی و دانشگاهی از سوی دانشگاههای معتبر آن ديار، عاشقانه وارد كشور شد.
استاد نوری دلويی توفيقِ كسب فيض از محضر بسياری از استادان بزرگوار ايرانی را دارند كه پيش از همه بايد از روان شاد استاد دكتر عبدالله شيبانی و نيز استادان فرهيخته جنابان دكتر هوشنگ فرمند، دكتر صادق مبيّن و دكتر پژشك پور مستشفی ياد كرد. ایشان از محضر بسياری از استادان برجستهی خارجی به ويژه جيمز واتسن، كربس، راتمن، رابينز، كانگ، كارلسون و اشنايدر كه عموماً شهرت جهانی دارند، كسب فيض نموده است. دكتر نوريی دلويی استادان و همكاران بسيار برجستهی ديگری هم داشته است، مانند مرحوم هووارد تمين كه در سال ۱۹۷۴ آنزيم Reverse Transcriptase را كشف كرد و همراه با آقای ديويد بالتيمور در سال ۱۹۷۸ جايزهی نوبل گرفت.
*****
میراث ماندگار استاد، بنیانگذاریهای فراوان ازجمله بنیانگذاری گروه ژنتیک پزشکی دانشگاه تهران با وجود مخالفت بسیار، تاسیس پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری، تاسیس مجلهی بینالمللی علوم، تاسیس مجلهی آموزش زیستشناسی و تاسیس گروه ژنتیک دانشگاه تربیت مدرس است؛ تربیت دانشجویان ژنتیک در مقاطع متفاوت را میتوان بزرگترین میراث استاد دانست.
وی خوشبختانه تقريباً همزمان با تولد دانش و فن مهندسی ژنتيک در جهان، وارد دانشگاه ايالتی ميشيگان شد و همراه با آموزش گسترده، با استفاده از روشهای قدرتمند مهندسی ژنتيک، پژوهشهای وسيع و عميقی را به ويژه در زمينهی سازوكارهای مولكولی پيدايش سرطان انجام داد كه به دستاوردها و كشفيات بسيار مهمی منجر شده و بخشي از آن در مجلهی Nature به چاپ رسيد. علاقهی فراوان به اين پژوهشها و عشق خدمت به مردم، اين پرسش را برای وی پيش آورد كه چرا ما در ايران چنين كارهايی نكنيم؟
همین عشق و علاقه بهوطن باعث شد که استاد نوری دلویی با وجود فرصتها و پیشنهادهای علمی و شغلی بسیار مناسب در برجستهترین مراکز علمی آمریکا بهکشور بازگردند و بالافاصله پس از ورود به کشور با تلاشهای شبانهروزی و با ارادهای بیبدیل موجبات ثمرات بسیاری برای کشور شوند؛ برای این استاد فرزانه که ذرهذرهی خود را وقف خدمتگزاری به کشور کردهاند، آرزوی طول عمر و سلامتی داریم.
یکی از تاثیرگذارترین لحظات زندگی استاد زمانی است که عزم سفر برای ادامه تحصیل میکند؛ آنجا که پیش از سفر به آمریکا در روستای زادگاه خود به همراه پدر و مادر خاک وطن را در میان روسری مادر قرار میدهد تا همیشه به اصل و ریشه خود وصل بماند و با وجود چندین دهه از این رخداد این خاک جزئی جداییناپذیر از زندگی استاد میباشد و بدون آن سر بر بالین نمیگذارد.
همچنین نوشته های ایشان نیز بسیار زیبا هستند. در اینجا قسمتی از یک نوشته ایشان آورده شده است.
"... چرا بايد مانند كسي باشيم كه به بوي شب و سياهي آغشته است؟ چرا به استقبال پوسيدگي مي رويم؟ چرا گمان مي بريم در كويري سوزان زنداني هستيم؟ ... دريغ از فروافتادن به دامان ياس ، انفعال و تاريكي! دريغ از غفلت و بي خبري. خويشتن را بايد يافت. نبايد در زندگي، مُرد. ما، توانايي هايي شگرف داريم. صدف سرشار از گوهر است. بايد كه آن ها را كشف و استخراج كرد. بايد كه به زندگي هدف بخشيد. ما، هم چنان ، هنوز ، بيش از حد تصور ، مي توانيم اثر گذار باشيم .
گمان مبر كه به پايان رسيد كار مغان هزار جرعة ناخورده در رگِ تاك است
بايد كه دستي بر زنيم و پاي را در راه بگذاريم . بايد پرده هاي پندار حياتِ خلوت شيطان را مستانه كنار زنيم و بربام زندگي، رقص پرواز را پيشه كنيم . حواله به تقدير، در هنگامه خواب زدگي ، حديث بي خبري است. بايد پرواز را به خاطر آورد، كه گفت پرنده رفتني است . بايد برخاست به تعبير ابوسعيد ابوالخير " خداي رحمت كند كسي را كه پاي پيش گذارد و كاري بكند و همة سخن همين است" .
امید است با هدف اعتلای میهن اسلامی و خدمت به مردم شریف ایران، استادان، دانش پژوهان و دانشجویان کشور با تاسی به این استاد گرانقدر؛ یاد و راه او را همواره گرامی دارند و ادامه دهند.
در ادامه بخشی از فعالیتهای ارزشمند ایشان (روزآمد 1397/9/28) به اطلاع خوانندگان می رسد:
- سوابق آموزشی - افتخارات و جوایز - دروس ارائه شده - طرح های پژوهشی - مقالات - عضویت در شورای نویسندگان و داوری مقالات - عضویت در مجامع - گزارشات - علایق پژوهشی